از آن زمان که شاه اسماعیل صفوی مذهب رسمی ایران را «تشیّع» و «شیعه دوازدهامامی» اعلام نمود، رگ خصومت و دشمنی سلاطین عثمانی(ترکیه کنونی) با مردم ایران و حکومت شیعی صفویه جنبیدن گرفت. در نخستین اقدام، سلطان سلیم اول، خلیفه متعصّب و بیرحم عثمانی، چهل هزار نفر از شیعیان مقیم امپراتوری عثمانی را قتلعام نمود، نشاید که این شیعیان هوای مهاجرت به ایران و همراهی با شاه اسماعیل را داشته باشند. سپس نامهای به شاه اسماعیل نوشت مبنی بر اینکه ایران ضمیمه خاک عثمانی شود. شاه اسماعیل نپذیرفت و از این زمان به بعد سلطان سلیم اول و سایر سلاطین عثمانی در پی آن بودند که به بهانههای مختلف به جنگ با ایرانیان بشتابند و اولین حکومت شیعه در ایران پس از اسلام را سرنگون سازند.
اروپا چه چیزی را فهمید؟
اروپاییان از دشمنی ایران و عثمانی سود فراوان بردند، به گفته خودشان اگر نبردهای مکرّر و طولانی امپراتوری عثمانی سنی مذهب با ایرانیان شیعه نبود چیزی به طول نمیانجامید که ترکان عثمانی سرزمینهای اروپایی را یکی پس از دیگری فتح میکردند و کشورهای اروپایی از تهاجم عثمانیان جان سالم به درنمیبردند. بوسیک سفیر اتریش دراینباره اظهار داشت: «میان ما و نابودی فقط ایرانیان قرار دارند. اگر این نبرد نبود، ترکان در کوتاهترین مدت بر ما چیره میشدند» به گفته خودشان، آنها از این فرصت استفاده کردند و در جهت تحریک بیشتر ایرانیان و عثمانیها برای ادامه جنگ کوشیدند. از طرفی بهطور غیرمستقیم و از طریق جاسوسان و افراد نفوذی در دربار عثمانی بر طبل خصومت با ایران میکوبیدند و از طرف دیگر به ایرانیان در جهت حملونقل دریایی و ساختن توپ و سلاحهای آتشین(گرم) کمک مینمودند. ادوراد براون دراینباره میگوید: «هدف از مأموریتهای اروپاییان، تقریباً در همه موارد جلب همکاری مملکت ایران به جنگ با دولت قدرتمند ترکان عثمانی بود» از این رو بود که سیل کمکهای اروپاییان به ایران برای ادامه جنگ با امپراتوری عثمانی روانه شد. در زمان شاه اسماعیل(921 ه.قمری)، الفونس والبوکرک، فرمانده ناوگان پرتغال با شاه اسماعیل معاهدهای بست و در آن مقرّر شد که نیروی او با ایران بر ضد عثمانیها متّحد شوند و با ترکان عثمانی بجنگند.امپراتور آلمان، پادشاه مجارستان، پادشاه اسپانیا و پادشاه سوئیس نیز به ایران پیشنهاد اتّحاد دادند. همه این پیشنهادها و مساعدتها ازآنجا بود که میخواستند مانع از شکست ایران و یا صلح آن با عثمانیها شوند زیرا که در هر دو صورت عثمانیها دوباره متوجّه غرب میشدند.
نفع یهود از جنگ شیعه و سنی
خداوند متعال درآیات کریمه قرآن مجید، کراراً یهود و یهودیت را دشمن اصلی مسلمانان و خصوصاً مؤمنان معرفی مینماید. لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا یهودیان همواره خود را سرور مخلوقات دانسته و به دنبال برپایی ارض موعود و بهشت زمین بوده و هستند. آنان ارض موعود را فلسطین یا اورشلیم میدانند و در طول تاریخ همواره درصدد تصرّف آن و بازپسگیری آن از مسلمانان بودند. امپراتوری هابسبورگ(اسپانیا) که مشاوران یهودی چون اسحاق آبرابانل، لویی سانتانگل و گابریل سانچز در اختیار داشت چندین بار اقدام به جنگ علیه عثمانیها برای تصرّف اورشلیم نمود ولی به دلیل قدرت زیاد امپراتوری عثمانی با شکست روبرو شد.
نه تنها جنگ ایران شیعی و عثمانی سنی باعث شد یهود به آرزوی دیرینه خود برسد بلکه بنا بر اسناد تاریخی فراوان این یهود بود که با تحریک شیعه و سنی جنگ را دامن زد و باعث تضعیف و سرنگونی دو امپراطوری قدرتمند مسلمان گردید تا بتواند اسرائیل را تأسیس کند.
و هم اکنون..
امام خامنه ای
امروز، وظیفهی امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفهی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازهای را باز کند. ما به این پدیدهای که در انتظار آن هستیم میگوییم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها دربارهی بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این بهمعنای تصرّف سرزمینها نیست؛ این بهمعنای تجاوز به حقوق ملّتها نیست؛ این بهمعنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّتها نیست؛ این بهمعنای عرضه کردن هدیّهی الهی به ملّتها است، تا ملّتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. راهی که امروز قدرتهای جهان ملّتها را به آن راه کشاندهاند، راه غلط و راه گمراهی است. این وظیفهی امروز ما است.
امروز وقت آن رسیده است که دنیای اسلام بازنگری کند؛ بر روی مسألهی وحدت بجِد فکر کند. امروز تهدید امریکا در این منطقه متوجه یک کشور و دو کشور نیست؛ متوجه همه است. امروز تهدید سرمایهداران صهیونیستِ پشت سرِ دستگاه حاکمهی امریکا، به بلعیدن یک قسمت از منطقهی ما اکتفا نمیکند؛ همهی منطقه را میخواهند ببلعند و امروز صریحاً هم این حرف را میگویند. «طرح خاورمیانهی بزرگ»، معنایی جز این ندارد. از پنجاه و چند سال پیش که دولت غاصب صهیونیست تشکیل شد و از حدود صد سال پیش که این فکر در مجامع غربی و اروپایی شکل گرفت، نیت همین بود که میخواهند این منطقه را ببلعند؛
یک سنگر دیگر از سنگرهای دشمن، جدایی دین از سیاست بود. به همه باورانده بودند که دین باید در محیط سیاست، در محیط زندگی و در نظام اجتماعی دخالت نکند؛ این را باورانده بودند. حالا آنهایی که با دین سروکار نداشتند که به جای خود، حتّی متدیّنین و حتّی بعضی از علمای دین باور نمیکردند که اسلام بتواند در مسائل سیاسی دخالت کند؛ این در حالی است که اصل تولّد اسلام در اوّل، با رویکرد سیاسی بود. پیغمبر اکرم اوّلین کاری که در مدینه کرد، حکومت تشکیل داد، امّا این باور را در ذهنها گنجانده بودند و از این سنگر علیه نظام و علیه کشور و علیه مردم فعّالیت میکردند. جمهوری اسلامی آمد و این سنگر را هم منهدم کرد و نابود کرد.
این حرکت آنها علیه اسلام و تلاش آنها برای اسلامهراسی، نتیجهی عکس خواهد داد؛ به این معنا که اسلام را در کانون پرسش جوانها قرار میدهد؛ یعنی اگر به مردم معمولی دنیا یک تلنگری زده شود، یک توجّهی به آنها داده شود، اینها ناگهان به فکر میافتند که علّت اینکه اینقدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستی، در این شبکههای تلویزیونیِ وابستهی به محافل قدرتمند و دارای زر و زور مورد تهاجم قرار میگیرد چیست؟ این خود زمینهی یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتی دارد و میتواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند. ما بایستی تلاش کنیم، یعنی در نظام جمهوری اسلامی، کار بزرگ و مهم این است که ما همه - هر کسی در هر نقطهای قرار دارد که توانی در این زمینه دارد - باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم،
اسلام و حرکتهای اسلامی همواره از نفاق، بیش از کفر صریح لطمه دیده است. امروز خطر اسلام امریکایی - یعنی آنجا که نام و عنوان اسلام در خدمت طواغیت و در جهت هدفهای امریکا و دیگر مستکبرین است - از خطر ابزارهای نظامی و سیاسی امریکا کمتر نیست و بیشتر است. از علمداران اسلام امریکایی، چه در لباس عالم دین و چه در موضع سیاستمدار برحذر باشید و آنان را در سخن و اشاره و جهتگیریشان متهم کنید و هرگز درصدد جلب کمک آنان نباشید.
اگر در دنیای اسلام مذاهب اسلامی گریبان یكدیگر را بگیرند و كشمكش با همدیگر را شروع كنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتی خواهد كشید؛ این را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا از یك طرف گروههای تكفیری را به راه میاندازند كه نه فقط شیعه را تكفیر كنند، بلكه بسیاری از فِرق اهل سنّت را هم تكفیر كنند؛ از آن طرف هم یك عدّه مزدور را به راه بیندازند كه برای این آتش هیمه فراهم كنند، بنزین روی آتش بریزند؛ كه میبینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در كجا؟ در آمریكا! در كجا؟ در لندن! آن تشیّعی كه از لندن و از آمریكا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد. رهبران دینی تشیّع و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام بزرگوار و دیگران، این همه تأكید میكنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامی و برادری مسلمانان با یكدیگر، آنوقت یك عدّهای - كاسهی داغتر از آش - دنبال آتشافروزی، دنبال ایجاد درگیری و اختلاف [هستند]. این همان چیزی است كه دشمن میخواهد؛ این همان چیزی است كه دشمنان دنیای اسلام كه نه شیعهاند، نه سنّیاند، نه این را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اینها را باید بفهمیم، اینها را باید توجّه كنیم.
https://t.me/l2l3l
smd1990habib@gmail.com
30000110